سمانه جون برات عكس ژله ام رو ميل كردم.شما هم عكسشو بذار برام.

پس كجاست اين پست جديد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

من يك عدد سنا مي خواااااااااااااااااااااااام.

عزيزم سلااااااام

همينطوري يه حسي بهم گفت بعد اين همه مدت بيام وبت و سر بزنم واست اس هم دادم برا روز مادر ولي اومدم اينجا هم بهت تبريک بگم مامان مهربون

قربونت برم نميدونم چي شده و دلت از چي و از کي گرفته ولي کاش گاهي با اين تکنولوژي آشتي کني و بياي به خونه قديميمون بياي تا ياد خاطرات گذشته بيافتيم شايد يکم آروم بشي

سمانه مهربونم برات آرزوي آرامش ميکنم واي که چقدر دوست دارم سنا رو ببينم قربون اون دستاش روي ماهشو ببوس

نمي دونم چي مي شه گفت جز بهت و ناباوري و خشم. توكل به خدا كن و دعا . كاش كاري از دستم بر مي اومد. بعضي وقت ها از اينكه هيچ كاري نمي تونيم بكنيم بدجوري لجم مي گيره و احساس خفقان بهم دست مي ده كه مي خوام فرياد بزنم.

فداي اين دستهاي خوشگل و تپلي و نازش بشم. براش اسفند دود کن

سلام سمانه جون. فداي دل تنگت بشم. خدا نکنه که بيقرار و دلتنگ باشي. بعضي وقتا انگار چند عامل مختلف دست به دست هم ميدن و باعث دلتنگي ادم ميشن. حس غريب و بديه. من هم امروز تجربه اش کردم.البته بعضي روزا اين حس مياد سراغم منتها امروز خيلي شديد بود.
آرزو ميکنم که ابرهاي دلتنگي از آسمان قلب مهربونت کنار برن و دوباره آرامش و شادي رو در تک تک لحظه هاي زندگيت تجربه کني

سمانه گلم دلم برات تنگ شده بود

چرا ماها يه مقدار دلتنگ و غمگين شديم من همش برام سواله

من خيلي وقتا اميدم فقط به همين تکنولوژيه ه لا اقل چند تا دوست خوب تو دنياي مجازي دارم که بي دغدغه باهاشون درد دل کنم

دخمل نازت رو ببوس

توكل به خدا انشالله ابر هاي آسموني اين روزها هم مي گذرد.

خموش باش قلب من تا رسيدن صبح

هر که صبورانه بامدادان را انتظار کشد، سپيده دم او را عاشقانه در آغوش خواهد کشيد.

توکل به خدا، انشاله همه مشکلات حل ميشه.

سلام بانو!

بعد اينهمه وقت اومدي اونم اينجوري؟؟

با اينکه نميدونم چي شده ولي اميدوارم هرچي که باعث بر هم زدن آرامشت شده زودتر تموم بشه

وآسمان ابري دلت بزودي آفتابي بشه

برات دعا ميکنم که به آرامش برسي

قلبون دستهاي كپلش بشم الهيييييييي

سمانه جون حالا كه بعد مدتها اومدي چرا از دخمل مثل ماهت يه عكس نيم هلال گذاشتي.من عكس قرص كامل ماه و مي خوام .دلم واسه سنا جونم خيلي تنگ شده.بوسسسسسسسسسس

سلام سمانه جان.
چي شده عزيز؟ نگرانم کردي ؟ چه اتفاقي افتاده؟

کاش چيزي بلد بودم بگم که ارومت کنه... اما ميدونم که هيچي الان مسکن درد دل تنگت نيست..

فرشته ها نشستن و به دعاهاي تو و ايليا و محيا و صبا گوش ميدن