ساعت ویکتوریا

نام:
ايميل:
سايت:
   
متن پيام :
حداکثر 2000 حرف
كد امنيتي:
  
  
 
سمانه جان. نظر خصوصيتو چک کن.:)
واي سمانه من اولين بار اين عكس و توي يه سايتي كه الان يادم هم نيست ديدم فكر كردم عروسكه فكر كردم دروغه باورم نميشد يه آدم اين شكلي... وايييي تا اين كه دو روز پيش تو اخبار نشونش داد وقتي خبر كمك هلال احمر ايران و نشون ميداد. يه ساعتي مونده بود به اذان و افطار به قدري ناراحت شدم همين جور اشكام مي ريخت. يه جاهايي از دنيا همين ايران خودمون چقدر واسه مهموني ها اسراف ميشه چقدر غذا بعد از هر مجلس مهموني و عروسي.... دور ريخته ميشه.. اونوقت بيخ گوشمون مردم اي جورييييي واقعا دردم اومد


سلام
نزديکيهاي سحر بود که خواب ديدم :
ترنم بوي خوشي به مشامم رسيد و بعد از آن يک کسي که دو دستش باز به شکل قنوت و توي دستانش پر از گلهاي ياس سفيد و خوشبو بود و لباسي سفيد و بلند بر تن که (البته صورتش را نديدم) و صدايي دلنواز که ميفرمود:"سلام و رحمت خدا بر محمد و آل محمد و سلام و درود خدا بر همه شيعيان خوب علي و اولاد علي . بر همه مسلمانان واجب و لازم است به نيت قربت هر چه در توان دارند در راه خدا و شادي روح رسول الله در طبق اخلاص گذاشته و به بيچارگان گرسنه و درمانده قحطي زده کمک کنند همانند کيسه آذوقه مولا علي."

اللهم عجل لوليك الفرج