• وبلاگ : *حـــــــ رم دلـــــــــ م*
  • يادداشت : ترانه ي مــــادري
  • نظرات : 8 خصوصي ، 26 عمومي
  • آموزش پیرایش مردانه اورجینال

    نام:
    ايميل:
    سايت:
       
    متن پيام :
    حداکثر 2000 حرف
    كد امنيتي:
      
      
     

    آسمان

    را گفتم
    مي تواني آيا

    بهر يک لحظه ي خيلي کوتاه

    روح مادر گردي

    صاحب رفعت ديگر گردي

    گفت ني ني هرگز

    من براي اين کار

    کهکشان کم دارم

    نوريان کم دارم

    مه وخورشيد به پهناي زمان کم دارم

    خاک

    را پرسيدم
    مي تواني آيا

    دل مادر گردي

    آسماني شوي وخرمن اخترگردي

    گفت ني ني هرگز

    من براي اين کار

    بوستان کم دارم

    در دلم گنج نهان کم دارم

    اين جهان را گفتم

    هستي کون ومکان را گفتم

    مي تواني آيا

    لفظ مادر گردي

    همه ي رفعت را

    همه ي عزت را

    همه ي شوکت را

    بهر يک ثانيه بستر گردي

    گفت ني ني هرگز

    من براي اين کار

    آسمان کم دارم

    اختران کم دارم

    رفعت وشوکت وشان کم دارم

    عزت ونام ونشان کم دارم

    آنجهان راگفتم

    مي تواني آيا

    لحظه يي دامن مادر باشي

    مهد رحمت شوي وسخت معطر باشي

    گفت ني ني هرگز

    من براي اين کار

    باغ رنگين جنان کم دارم

    آنچه در سينه ي مادر بود آن کم دارم

    روي کردم با بحر

    گفتم اورا آيا

    مي شود اينکه به يک لحظه ي خيلي کوتاه

    پاي تا سر همه مادر گردي

    عشق را موج شوي

    مهر را مهر درخشان شده در اوج شوي

    گفت ني ني هرگز

    من براي اين کار

    بيکران بودن را

    بيکران کم دارم

    ناقص ومحدودم

    بهر اين کار بزرگ

    قطره يي بيش نيم

    طاقت وتاب وتوان کم دارم

    صبحدم را گفتم

    مي تواني آيا

    لب مادر گردي

    عسل وقند بريزد از تو

    لحظه ي حرف زدن

    جان شوي عشق شوي مهر شوي زرگردي

    گفت ني ني هرگز

    گل لبخند که رويد زلبان مادر

    به بهار دگري نتوان يافت

    دربهشت دگري نتوان جست

    من ازان آب حيات

    من ازان لذت جان

    که بود خنده ي اوچشمه ي آن

    من ازان محرومم

    خنده ي من خاليست

    زان سپيده که دمد از افق خنده ي او

    خنده ي او روح است

    خنده ي او جان است

    جان روزم من اگر,لذت جان کم دارم

    روح نورم من اگر, روح وروان کم دارم

    کردم از علم سوال

    مي تواني آيا

    معني مادر را

    بهر من شرح دهي

    گفت ني ني هرگز

    من براي اين کار

    منطق وفلسفه وعقل وزبان کم دارم

    قدرت شرح وبيان کم دارم

    درپي عشق شدم

    تا درآئينه ي او چهره ي مادر بينم

    ديدم او مادر بود

    ديدم او در دل عطر

    ديدم او در تن گل

    ديدم اودر دم جانپرور مشکين نسيم

    ديدم او درپرش نبض سحر

    ديدم او درتپش قلب چمن

    ديدم او لحظه ي روئيدن باغ

    از دل سبزترين فصل بهار

    لحظه ي پر زدن پروانه

    در چمنزار دل انگيزترين زيبايي

    بلکه او درهمه ي زيبايي

    بلکه او درهمه ي عالم خوبي, همه ي رعنايي

    همه جا پيدا بود

    همه جا پيدا بود